به گزارش خبرنگار ؛ دکتر نوراحمد لطیفی دانشجوی پزشکی اهل زابل در بدون تعارف از خاطرات مبارزات علیه رژیم پهلوی و داستان دستگیری و حکم اعدامش که سواک صادر کرده بود، می گوید.
مجری: سلام امشب در بدون تعارف با یکی از دانشجویان قبل از انقلاب اسلامی صحبت می کنیم که ساواک به خاطر مبارزات سیاسی اش علیه رژیم پهلوی چند بار دستگیرش کرده بود و کارش به جاهای خیلی باریک هم کشید.
میهمان: سلام از شما ممنون که تشریف آوردید.
مجری: چند سال است که پزشک هستید؟
میهمان: قاعدتا باید از سال 56 پزشک می شدم ولی سال 60 مدرک پزشکی عمومی ام را گرفتم چون آن زمان در زندان بودم، از سال 60 تا حالا 40 سال می شود.
مجری: چه شد که یک دانشجوی سیاسی شدید و شروع به فعالیت ...؟
میهمان: شرایط اجتماعی آن زمان ایجاب می کرد. معمولاً شما اگر در سوابق مبارزان مطالعه کنید بیش از 99 درصدشان جزو تیزهوشان و نخبگان بودند. من شاگرد اول رشته خودم در زابل بودم. شاگرد دوم استان بودم. شرایطی که در آن مقطع بود ایجاب می کرد که کاری برای اصلاح جامعه انجام بدهم.
مجری: در رژیم پهلوی دستگیر هم شدید؟
میهمان: بله دستگیرم کردند. یک ماه و نیم همین موزه عبرت، کمیته مشترک؛ زیر شکنجه بودم و برای آخرین بار در بهمن ماه سال 53 دستگیر شدم و تا دادگاه یک و دو، محکوم به اعدام شدم.
مجری: مگر چه کار می کردید؟
میهمان: ما در پرونده نه قتل نه انفجار داشتیم. فقط تفکر و نگرش این بود که تغییر سیستم شود. همان حرفی که حضرت امام (ره ) به محمدرضا پهلوی گفت، آن موقع یک بار فقط به اعدامی ها اجازه ملاقات با پدر و مادر می دادند که آنها هم آمدند و طبیعی بود که عوامل ساواک به مادرم گفتند: اگر یک نامه عفو بنویسد آزادش می کنیم و اعدام نمی شود.
مجری: یعنی از محمدرضا پهلوی بخواهید شما را ببخشد و اعدام نشوید؟
میهمان: بله؛ من به مادرم گفتم برای هوا و هوس نیامدم برای تکلیف دینی که خود شما به من یاد داده اید؛ آمده ام.
مجری: نگران نبودید که شما را اعدام کنند؟
میهمان: نه، دو نفر از دوستان من (شهید باقری و شهید پهلوان) که شهید شدند، افسوس می خوردم که چرا من شهید نشدم.
مجری: ساواکی ها به شما نگفتند که شما دانشجوی پزشکی هستید و ...؟
میهمان: بله محکوم به اعدام که شدم بیشترین شکنجه ام این بود که می گفتند: شما که بچه پولدار بودید و امکانات خوبی در زندگی داشتید، تو که چنین موقعیتی داشتی چرا مبارزه کردی؟ گفتم ما کاری به زندگی نداریم، زندگی اصلی ما آن دنیا است و بقاء ما بعد از مردن است و باید ببینیم برای زندگی آن دنیا باید چه کار کنیم.
مجری: آیا اینکه شما دانشجوی پزشکی بودید باعث می شد که هوای شما را داشته باشند؟ شکنجه ها کمتر بود یا نه؟
میهمان: نخیر بیشتر اذیت می کردند.
مجری: آقای دکتر چند سال زندان بودید؟
میهمان: مرحله آخر چهار سال
مجری: چطور شد از زندان آزاد شدید؟
میهمان: انقلاب مردم ما را آزاد کرد. 30 دی ماه یعنی یک هفته بعد از رفتن محمدرضا پهلوی ما آزاد شدیم.
مجری: کار الان شما پزشکی و جراحی است، آقای دکتر شما جراح چه هستید؟
میهمان: فوق تخصص جراحی پلاستیک و ترمیمی.
مجری: چقدر آن اهداف و آرمان هایی را که قبل از انقلاب داشتید؛ در این سالها بر آن استوار بودید؟
میهمان: سعی کردیم. انتخاب این رشته براساس همان نگرش انقلابی بود، مسئول اعزام پزشک به جبهه بودم. چون بیش از 70 درصد مجروحان جنگی که در جبهه مجروح می شدند به درمان های ترمیمی نیاز داشتند که برایم انگیزه شد به رشته جراحی ترمیمی روی آورم.
مجری: جراحی می کنید؟ هزینه جراحی و درمان را دولتی یا آزاد دریافت می کنید؟
میهمان: بله جراحی می کنم، اینجا مرکز دولتی است و نمی توانیم نرخ آزاد بگیریم و نباید هم بگیریم.
مجری: الان مطب دارید؟
میهمان: نه دارم.
مجری: چند سال است که مطب را بسته اید؟
میهمان: حدود هشت سال
مجری: می توانید در مطب درآمد خوبی داشته باشید؟
میهمان: نیازی ندارم. می خواهم چکار کنم؟ پول را برای چه کسی نگه دارم؟ به آنچه که دارم،راضی و قانع هستم. خیلی ها ممکن است شب زیر پل بخوابند، من یک آپارتمان هم داشته باشم خدا را شکر می کنم.
مجری: مشکلاتی که در کشور می بینیم ناشی از چیست؟
میهمان: ناشی از عدم و ضعف مدیریت.
مجری: عصبانی شدید به اینجا رسیدیم؟ چرا؟
میهمان:با وجود چنین مردم خوبی آدم دلش می سوزد.
اگر ما اعتقاد به مردن داشته باشیم، اختلاس نمی کنیم، امضا طلایی نداریم، باید بررسی کنیم چقدر پول از کجا آورده اند؟ این قانون را از کجا آورده اند؟
ولی مهم این است که جوانان شرایط برایش تنگ شده و حق دارد، به خاطر اینکه مسئولان نتوانستد این مسائل اینها را درک کنند.
این ایرادها را ما از انقلاب اسلامی نمی دانیم از خودمان می دانیم.ایراد از جانب ما به عنوان مسئول بوده که همه اهداف انقلاب اسلامی بر جامعه ما حاکم نیست.
مجری: باید همه به روحیه انقلابی، روزهای اول انقلاب برگردیم، شاید اتفاقی بیافتد.
میهمان: ان شاءالله، ضمن اینکه تاکید مقام معظم رهبری است.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی
مجری: سلام امشب در بدون تعارف با یکی از دانشجویان قبل از انقلاب اسلامی صحبت می کنیم که ساواک به خاطر مبارزات سیاسی اش علیه رژیم پهلوی چند بار دستگیرش کرده بود و کارش به جاهای خیلی باریک هم کشید.
میهمان: سلام از شما ممنون که تشریف آوردید.
مجری: چند سال است که پزشک هستید؟
میهمان: قاعدتا باید از سال 56 پزشک می شدم ولی سال 60 مدرک پزشکی عمومی ام را گرفتم چون آن زمان در زندان بودم، از سال 60 تا حالا 40 سال می شود.
مجری: چه شد که یک دانشجوی سیاسی شدید و شروع به فعالیت ...؟
میهمان: شرایط اجتماعی آن زمان ایجاب می کرد. معمولاً شما اگر در سوابق مبارزان مطالعه کنید بیش از 99 درصدشان جزو تیزهوشان و نخبگان بودند. من شاگرد اول رشته خودم در زابل بودم. شاگرد دوم استان بودم. شرایطی که در آن مقطع بود ایجاب می کرد که کاری برای اصلاح جامعه انجام بدهم.
مجری: در رژیم پهلوی دستگیر هم شدید؟
میهمان: بله دستگیرم کردند. یک ماه و نیم همین موزه عبرت، کمیته مشترک؛ زیر شکنجه بودم و برای آخرین بار در بهمن ماه سال 53 دستگیر شدم و تا دادگاه یک و دو، محکوم به اعدام شدم.
مجری: مگر چه کار می کردید؟
میهمان: ما در پرونده نه قتل نه انفجار داشتیم. فقط تفکر و نگرش این بود که تغییر سیستم شود. همان حرفی که حضرت امام (ره ) به محمدرضا پهلوی گفت، آن موقع یک بار فقط به اعدامی ها اجازه ملاقات با پدر و مادر می دادند که آنها هم آمدند و طبیعی بود که عوامل ساواک به مادرم گفتند: اگر یک نامه عفو بنویسد آزادش می کنیم و اعدام نمی شود.
مجری: یعنی از محمدرضا پهلوی بخواهید شما را ببخشد و اعدام نشوید؟
میهمان: بله؛ من به مادرم گفتم برای هوا و هوس نیامدم برای تکلیف دینی که خود شما به من یاد داده اید؛ آمده ام.
مجری: نگران نبودید که شما را اعدام کنند؟
میهمان: نه، دو نفر از دوستان من (شهید باقری و شهید پهلوان) که شهید شدند، افسوس می خوردم که چرا من شهید نشدم.
مجری: ساواکی ها به شما نگفتند که شما دانشجوی پزشکی هستید و ...؟
میهمان: بله محکوم به اعدام که شدم بیشترین شکنجه ام این بود که می گفتند: شما که بچه پولدار بودید و امکانات خوبی در زندگی داشتید، تو که چنین موقعیتی داشتی چرا مبارزه کردی؟ گفتم ما کاری به زندگی نداریم، زندگی اصلی ما آن دنیا است و بقاء ما بعد از مردن است و باید ببینیم برای زندگی آن دنیا باید چه کار کنیم.
مجری: آیا اینکه شما دانشجوی پزشکی بودید باعث می شد که هوای شما را داشته باشند؟ شکنجه ها کمتر بود یا نه؟
میهمان: نخیر بیشتر اذیت می کردند.
مجری: آقای دکتر چند سال زندان بودید؟
میهمان: مرحله آخر چهار سال
مجری: چطور شد از زندان آزاد شدید؟
میهمان: انقلاب مردم ما را آزاد کرد. 30 دی ماه یعنی یک هفته بعد از رفتن محمدرضا پهلوی ما آزاد شدیم.
مجری: کار الان شما پزشکی و جراحی است، آقای دکتر شما جراح چه هستید؟
میهمان: فوق تخصص جراحی پلاستیک و ترمیمی.
مجری: چقدر آن اهداف و آرمان هایی را که قبل از انقلاب داشتید؛ در این سالها بر آن استوار بودید؟
میهمان: سعی کردیم. انتخاب این رشته براساس همان نگرش انقلابی بود، مسئول اعزام پزشک به جبهه بودم. چون بیش از 70 درصد مجروحان جنگی که در جبهه مجروح می شدند به درمان های ترمیمی نیاز داشتند که برایم انگیزه شد به رشته جراحی ترمیمی روی آورم.
مجری: جراحی می کنید؟ هزینه جراحی و درمان را دولتی یا آزاد دریافت می کنید؟
میهمان: بله جراحی می کنم، اینجا مرکز دولتی است و نمی توانیم نرخ آزاد بگیریم و نباید هم بگیریم.
مجری: الان مطب دارید؟
میهمان: نه دارم.
مجری: چند سال است که مطب را بسته اید؟
میهمان: حدود هشت سال
مجری: می توانید در مطب درآمد خوبی داشته باشید؟
میهمان: نیازی ندارم. می خواهم چکار کنم؟ پول را برای چه کسی نگه دارم؟ به آنچه که دارم،راضی و قانع هستم. خیلی ها ممکن است شب زیر پل بخوابند، من یک آپارتمان هم داشته باشم خدا را شکر می کنم.
مجری: مشکلاتی که در کشور می بینیم ناشی از چیست؟
میهمان: ناشی از عدم و ضعف مدیریت.
مجری: عصبانی شدید به اینجا رسیدیم؟ چرا؟
میهمان:با وجود چنین مردم خوبی آدم دلش می سوزد.
اگر ما اعتقاد به مردن داشته باشیم، اختلاس نمی کنیم، امضا طلایی نداریم، باید بررسی کنیم چقدر پول از کجا آورده اند؟ این قانون را از کجا آورده اند؟
ولی مهم این است که جوانان شرایط برایش تنگ شده و حق دارد، به خاطر اینکه مسئولان نتوانستد این مسائل اینها را درک کنند.
این ایرادها را ما از انقلاب اسلامی نمی دانیم از خودمان می دانیم.ایراد از جانب ما به عنوان مسئول بوده که همه اهداف انقلاب اسلامی بر جامعه ما حاکم نیست.
مجری: باید همه به روحیه انقلابی، روزهای اول انقلاب برگردیم، شاید اتفاقی بیافتد.
میهمان: ان شاءالله، ضمن اینکه تاکید مقام معظم رهبری است.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی